شده هی بخوابی تاپ تاپه قلب نزاره 

فک کنی خدایا اونم خوابیده 

یاک بیداره 

شده بیخوابی بگیری 

صدهزار نقشه بچینی 

دنبال بهونه باشی 

که اونوفرداببینی

ولی من به همه ی روز های هفته محتاجم به تمام ساعت هایش 

باتمام جزیاتش 

تابگویم درنبودنت چقد دلتنگم ...

اجازه هست ک عشقتوتوکوچه هادادبزنم

روی پشت بوم  خونه هااسمتوفریاد بزنم اجازه هست 

که هرنفس ترانه بارونت کنم

ماه وستاره روبازام فدای چشمونت کنم؟

اجازه هست ک خنده هات قلبمو از جابکنه؟

بهت بگه عاشقتم

دوست دارم یه عالمه اجازه هست نگاهتو .توخاطرم قاب کنم

چشمی که بد خواهمونه به خاطرت خواب بکنم

اجازه هس فریاد بزنم 

ت قلبمی تاابد 

بدون اگ رسوا بشم به خاطرت خوبه نه بد !

اجازه هست دریابشم

کویروپیمونه کنم

توصدف دلم بشی من تودلت خونه کنم ؟

اجاا ا ا ا ا ا ا ا ا زه هست...؟؟

.

نمدونی چقد خوبه یه وقتایی پشیمونی

تموم درد من اینه ک تو اینو نمدونی 

به من فرصت بده بازام توچشمای

توپیداشم یه باردیگ بیام پیشت دوباره

عاشقت باشم کدوم 

مردی به تومیگ تموم عشق رویاشی ببین تااخرش هستم به شرط که توام باشی 

.

 محبت هایت راشمردم !

درست بود امااین عشقت راپس بگیر

گوشه ندارد شب ها 

به وقت خواب ازطرف من جدانت راببوس 

اگر بیداربود هرچقدعطرت راعوض کنی بازام تنت بوی  کثیف خیانت میدهد

عزیزلعنتی ام چشمهای شفافترین برکه هاست 

اما قامت من بلندکه توی چشم های توجانمی شود باید برای عاشقی هایم دریامی جستم حالا که رفتی حسابی که سردوراهی که رسیدی به چپ برو

به جهنم ختم می شود !

اب نریختم که برگردی 

اب ریختم 

تاپاک شود هرچه رد پای توست 

دراغوش که میگیرم انقدر ارام میشوم

که فراموش میکنم بایه نفس بکشم

بیاتابریزیم تواستکانی چای 

برای من زندگی ام رابه پاتوبریزم 

حرفات شبیه برف اند

ان برف هایی بی موقع که نزدیک بهاری می بارد وفقط جان شکوفه های درختان رامی گیرد 

اگر بیایی این خون دل خوردنهاتلافی 

نمیکنم انقدر عاشقت میکنم که دیگر

هرگز بروی عشقم

پشت این ابرهاچشم ها گیرند

ومن کنار خنده هایت می مانم دراین دقایق 

دلتنگی هایی تازه جاباز شد دلتنگی هایی که می تونانند 

ادم راخفه کند

از کوچه گذشتم میون جاده های خیس 

این مسیربدون برگشت که واسم 

هیچ اشنانیست

مخوام ارامش بگیرم من که توغصه اسیرم حق من نیس مثل سایه ها 

توی تنهایی بمیرم ...

برگردتوای همه کسم میدونی ک دل واپسم 

دوست دارم من بخدا به حرمت چشات قسم 

برگردتوای همه کسم دستی بکش به صورتم 

دلم فقط ترو مخوادعاشقتم دیونتم 

من عاشقموبی سروسامان ترم از تو

درمرکه ی عشق 

پریشانترم از تو

درحسرت پروانه شدن جان به لب امد

یک پیره ی جانانده ترم ازتو

افسوس که یخ بسته غرورم 

وگرنه درسوختن خویش بیابان ترم از تو

دوست دارم ازراه دور

ازجاده های بی عبور 

عشقتوفریاد بزنم تواین شبای سوتوکور 

ازوقتی رفتی تاحالاگوشه نشینم از غمت 

ارزودارم که بیای 

یه باردیگ ببینمت ...

به اوگفتم :

مراچقددوست داری ؟

گفت:بله

گفتم:مثلاچقدر

گفت:به اندازه ی ستاره های اسمان 

به اسمان نگاه کردم و

دیدم اسمان ابریست 

اخه من بدبخت چکارش 

کرده بودم ک یه زره هم 

دوسم نداره 

افرین به عشق وعاشقی

نفرین به بدبخت سرنوشت

به اون نگاه که عشقتو

توسرنوشت من نوشت

نفرین به من نفرین به تو

به ساده بودن من

به اون دل سیاه تو...

محبت های زیادی همیشه ادمهارا خراب می کند

گاهب ادما میروند

نه برای اینکه دلیلی برای ماندن نه ...

بلکه انقد کوچکند

که حجم بالای محبت توراندارد

اوکه رفتنی اهست بگذاربرود 

من دیوانه  نیستم 

فقط کمی تنهایم 

فقط همین !

چرانگاه می کنی ؟

تنهاندیده ای ؟

به من نخند 

من هم روزگاری  عزیزدل کسی بودم ...

اورفت 

حالاتنهایم 

تنهاندیده ای ؟

اون منم که عاشقونه شعرچشماتومیگفتم...

هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یادتومی افتم...

هنوزم میایی توخوابم توشبای پرستاره...

 هنوزمیگم خداکاشکی برگرده دوباره ...

نگاهش میکنم شاید بخواندازنگاه من که اون رادوست دارم

ولی افسوس اوهرگز نگاهم رانمیخواد

به برگ نوشتم منکه اون رادوست میدارم

ولی افسوس اوگل رابه زلف کودکی اویخت تااون رابخنداند

سربروی شانه های مهربونت میذارم 

عقده ی دل میگشایم 

گریه بی اختیارم 

ازغم نامردمی هابغض هادرسینه دارم

شانه هایت رابرای گریه کردن دوست دارم 

ببین غمگین 

ببین دلتنگ دیدارم ...

خوابم نمیاد

بیدارم 

نگفتم تاکنون .اماکنون بشنو:

توراپیش ازهمه چی دوست میدارم ...

منوتنها

نزار

رفته بودم سر حوض

تاببینم شاید...عکس تنهایی اب...

اب درحوض نبود

ماهیان میگفتند؟

هیچ تقصیردرختان نیست 

ظهردم کرده تابستان بود

پسرروشن اب ...لب پاشویه نشست

وعقاب خورشید امد...امداوروب هوابرکرد...

ارزش قلب به عشق

وارز سخن

یه صداقت 

ارزش چشم به پاکی 

وارزش دست به یاری 

ارزش قدم به برداشتن 

وارزش دوست 

وفای اوست